-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح سحر که پرنگشوده است آفتاب
2 می آیی و سمند تو را عشق در رکاب
3 روشن به توست چشمم و در پیشوازِ تو
4 کوچکترین ستاره ی چشمانم آفتاب
5 بِشکُف که چتر باز کنی بر سرِ جهان
6 ای باغ نرگس ! ای همه چون غنچه در نقاب
7 ای چشمه ی زلال که با آرزوی تو
8 از صد سراب رد شده ام در هوای آب
9 ساقی!خمار می کُشدم گر نیاوری
10 از آن میِ هزار و دوصد ساله ام شراب
11 با کاهلی به پرده ی پندار مانده اند
12 ناباوران وصل تو ، جمعی ز شیخ و شاب
13 بیدار اگر به مُژده ی وصلت نمی شوند
14 با بیم تیغ تیز برانگیزشان زخواب
15 آری وجودِ حاضر و غائب شنیده ام
16 ای آنکه غیبت تو پُر است از حضور ناب
17 با شوق وصل ، دست ز عالم فشانده ایم
18 جز تو به شوق ما چه کسی می دهد جواب؟
19 ( اشعار حسین منزوی )